جدول جو
جدول جو

معنی گردون رکاب - جستجوی لغت در جدول جو

گردون رکاب(گَ رِ)
در صفت پادشاهان. (آنندراج). پادشاه توانا. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
گردون رکاب
گردون وهنگ پادشاه با عظمت
تصویری از گردون رکاب
تصویر گردون رکاب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گردون شکاف
تصویر گردون شکاف
شکافندۀ آسمان، آنکه فضا را بشکافد و به آسمان برسد، کنایه از آنچه صدایش به آسمان برسد، برای مثال ز غرّیدن کوس گردون شکاف / زمین را در افکند پیچش به ناف (نظامی - لغت نامه - گردون شکاف)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گران رکاب
تصویر گران رکاب
سواری که در میدان جنگ پایداری و در برابر دشمن ایستادگی کند
فرهنگ فارسی عمید
چیزی که گردون را بشکافد، و این ادعاست. (آنندراج) ، بانگ شیپوری که گردون را بشکافد. (ناظم الاطباء) :
ز غریدن کوس گردون شکاف
زمین را درافکند پیچش به ناف.
نظامی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گَ شِ)
کنایه از تندرو. سریعالسیر:
من آن بادرفتار گردون شتاب
ز بهر شما دوش کردم کباب.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
(گِ رِ)
کسی را گویند که در روز جنگ به حملۀ خصم از جا نرود و ثابت قدم باشد و جای خود را نگاه دارد. (برهان) (آنندراج) (غیاث) ، کنایه از مردم آرمیده و باتمکین. (برهان)
لغت نامه دهخدا
آنکه گردون را بشکافد، بانگ شیپور که باسمان رسد: زغریدن کوس گردون شکاف زمین را در افکند پیچش بناف. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تندرو سریع السیر: من آن باد رفتار گردون شتاب زبهر شما دوش کردم کباب. (بوستان)
فرهنگ لغت هوشیار
پا فشار سر سخت، آرمیده گرانسنگ آنکه در روز جنگ بحمله دشمن از جای نرود و ثابت قدم باشد، آرمیده باوقار باتمکین مقابل سبک عنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گران رکاب
تصویر گران رکاب
((گِ رِ))
آن که در روز جنگ به حمله دشمن از جای نرود و ثابت قدم باشد، آرمیده، باوقار
فرهنگ فارسی معین